دورهمی یاقوتی
اولین کتاب جنگی که خواندم یادم نمی آید چه بود فقط یک جمله اش، تمامیت ذهنم را نخ کش کرد. نوشته بود جنگ همه ی مفاهیم پوسته ای را شکافت و هسته ای کرد. شاید به همین دلیل است که توی کتاب "لهجه های غزه ای"، گیج و گم می شوم .توی صف طویل آرایشگاهی که دم در بیمارستان پناهنده ها تشکیل شده ، لابلای سروصدای صف آب که صدای موشک و خمپاره ها را به پس زمینه رانده، و توی بوی اشتها آور چند حبه سیر و گوجه ای که پناهنده ها در تابه، تفت می دهند و بر بوی ضدعفونی کننده های بیمارستانی، غلبه کرده.
سعی می کنم اشکهای راوی را موقع نوشیدن یک لیوان آب آشامیدنی بعد از هفته ها درک کنم. همینقدر دستم می آید که قضیه حسبنا الله گفتن ها و از زیر آوار بیرون آمدنهایی که در شبکه های اجتماعی فیلمش را دیده بودیم، خیلی پیچیده است. در خلال روایت رنجها، نویسنده از فلافل می گوید. خدا می داند گونی نخود از کجا،ظرف برای خیساندن آن نخودها، برق برای چرخ کردنشان ، روغن سرخ کردن و دستمال کاغذی عوض ظرف برای توزیع کردنش از کجا آماده شده. چه جمعیتی چه اضطرابی! فاتنه فقط می گوید: "آه خدا کمک می کند" با همان لهجه ای که توی فیلمها حسبنا الله می گویند و کار را جمع می کند. راوی که پس از پانزده سال زندگی در اروپا، چند روز قبل از شروع جنگ، سر از غزه در آورده، شهادت می دهد در این مدت چند ماهه جنگ، کودکان خیلی به خشونت گرایش پیدا کرده اند، چون تنها خشونت دیده اند. بعد از جنگ مدتها باید خدمات حمایتی مشاوره ای دریافت کنند. و ذهنم می رود به مساله ای که یک استاد فیزیک در امتحان طرح کرده بود: برآورد کنید میزان آواری که در غزه تولید شده و زمان لازم برای آوار برداری را. جواب :چهل میلیون تن...سالها
از آتش بس در غزه خبرهای امیدوار کننده و ناامید کننده متناقضی به گوش می رسد، امشب دورهمی وقتی یاقوت انار را دیدید برای آتش بس دعا کنید. برای درخواست گشایش بزرگ یک حدیث کسا می چسبد امشب.
- ۰۳/۰۹/۳۰