نوشته است : ناامیدی فردی به قدر کافی عمیق نیست. در کشورهایی که اراده های بزرگ برآنها حکومت نمی کند، یک ناامیدی جمعی ریشه دارد که نوعی امید اجباری را دیکته می کند.

 

و من تصادفی روحم را دیدم. کوچک نبود و آنقدرها که ورزیدی نفرت برانگیز نبود. اگر غافل می شدی می باختی دلت را به این روح وحشی ناامید. و ناامیدی فنری است که خوب متراکمت می کند تا در نقطه رهایی از امیدواران جلوتر بزنی. درود بر ناامیدی و بر ناهنجاریهای مادرزادی آنها که طوری از شکل می اندازند قربانیهایشان را که فقط روح باقی می ماند تنوره کش از دریچه چشمها و فقط دوستهایی می مانند که غم، یتیمی، فقر و برخورداریهای مجللی ازین دست، به روحشان وسعت غیرعادلانه ای داده است.

 

درود بر ملتهای جهان سوم و قوانین غیر عادلانه و ناامیدی و اندوه

 

درود بر چیزهای بزرگ ....درود چیزهای کوچک و درود خدا

 

دارم توی اقیانوس هندی دو تا رمان شنا می کنم یکی در ایالت کالیر هندوستان : "خدای چیزهای کوچک" و دیگری : "شگفتی " در منهتن آمریکا