در را به روی آمدنت نبند، روحم بند می آید
بعد نوشت...چه اشتباهی، نوشتم پیدات بشه باز، تو که گم نشدی هیچ وقت. کلیشه ای هم نیست این حرف حق که ما گم شدیم ...
چه حواسم نیست که یتیمی درد بی درمون همه مونه. همه اهالی زمانه. پناه خواستن که دیگه ته لهجه ادبی و تریپ روشنفکری لازم نداره. مومن و کافر همه به گرما نیاز دارن و سرمای سختیه به ابالفضل
بی سر صاحابی که سرپوش گذاشتن نداره. دوست داشتنش که نباید عین قرآنهای خاک خورده بشینه لب طاقچه بالا
بی تعارف این غروب جمعه دلگییییر بود، دلگیرتر از همیشه
شاید روحم خبر دار شده به چیزی که حق مسلمشه نمی رسه. به دیداری که واجب تر از آب حیاته نائل نمیشه
وحشت روح که طول و تفصیل کنایه آمیز نمیخاد
ما مردیم از دوریت صاحب
مردیم، جراتم نداریم بهت التماس کنیم برای نماز میت مون بیایی
- ۰۳/۱۱/۲۶
آه از یتیمی
آه از سرزنش شدنها
آه از حرف شنیدنها
آه از سرکوب شدنها
آه از سیلی خوردنها
آه از روی زمین کشیده شدنها
بیا دیگه بابا
مگه نمیدونی دخترا بابایی ان؟
:((