رستم از این بیت و غزل

چو غنچه گرچه فروبستگی ست کارِ جهان

رستم از این بیت و غزل

چو غنچه گرچه فروبستگی ست کارِ جهان

سلام خوش آمدید

در را به روی آمدنت نبند، روحم بند می آید

جمعه, ۲۶ بهمن ۱۴۰۳، ۰۸:۴۰ ب.ظ

بعد نوشت...چه اشتباهی، نوشتم پیدات بشه باز، تو که گم نشدی هیچ وقت. کلیشه ای هم نیست این حرف حق که ما گم شدیم ...

 

چه حواسم نیست که یتیمی درد بی درمون همه مونه. همه اهالی زمانه. پناه خواستن که دیگه ته لهجه ادبی و تریپ روشنفکری لازم نداره. مومن و کافر همه به گرما نیاز دارن و سرمای سختیه به ابالفضل 

 

بی سر صاحابی که سرپوش گذاشتن نداره. دوست داشتنش که نباید عین قرآنهای خاک خورده بشینه لب طاقچه بالا

 

بی تعارف این غروب جمعه دلگییییر بود، دلگیرتر از همیشه

 

شاید روحم خبر دار شده به چیزی که حق مسلمشه نمی رسه. به دیداری که واجب تر از آب حیاته نائل نمیشه

 

وحشت روح که طول و تفصیل کنایه آمیز نمیخاد

 

ما مردیم از دوریت صاحب 

 

مردیم، جراتم نداریم بهت  التماس کنیم برای نماز میت مون بیایی 

 

 

  • ۰۳/۱۱/۲۶
  • Just a tiny bit of dust

نظرات (۵)

آه از یتیمی

آه از سرزنش شدنها

آه از حرف شنیدنها

آه از سرکوب شدنها

آه از سیلی خوردنها

آه از روی زمین کشیده شدنها

 

بیا دیگه بابا

مگه نمیدونی دخترا بابایی ان؟

:((

پاسخ:
حداقل در دل ما طلوع کن

اگر بفهمی که هیچ منجی ای نیست چی؟ 

پاسخ:
سعی زیادی کردم که بفهمم
خصوصا از عهد روشنگری به این ور
و سرانجام فهمیدم
آره 
فهمیدم اون منجی موعود به کارم نمیاد به کار نجات دادنم نمیاد
اما به کار روحم و دلتنگیم میاد 
می تونه صاحبم باشه 
چون بعضی وقتها، همیشه گاهگاه احساس بی صاحبی زجرم میده

یا اباصالح؛

بنفسی أنت من مغیب لم یخل منا

بنفسی أنت من نازح ما نزح عنا...

پاسخ:
نازح چه معنی غم انگیزی داره

خب فرض کنیم منجی ای هست و همین فردا قراره بیاد!

 

منجی ای که قرار باشه ما رو تک تک نجات بده که بهتر بود خدا ما رو فرشته خلق میکرد یا سنگ ...

چیزی که خدا معین کرده و قراره، اینه که ما خودمون و آماده کنیم برای روز موعود ، قرار نیست منتظر باشیم کسی بیاد ما رو آماده کنه!


+ تو بخش نظرات کلمات طبقه طبقه میافته و تقریبا متن مشخص نیست 

پاسخ:
ممنون ، گویا و لازم بود.
ظاهرا یه موجی افتاده مبنی بر انکار منجی
یا شک بهش
که باید گفت منجی اون شکلی حتما وجود نداره.
 
  • 💕 پسر خوب 💕
  • خدا خدا خدا
    و خدایی که همه چیز و همه کس را برای امتحان ما آفرید، پیامبر را حضرات امام را، قرآن را، احادیث را، همه و همه را

    انجیل برا پیروانش و تورات را همچنین
    و مایی که عقل و خرد و وجدان داریم

    و صد حیف که آنجا که باید استفاده کنیم انکارش میکنیم، و چه زیبا میشد اگر به جای همه کس از خود خدا میخواستیم حالمان را خوب کند
    و کاش میدانستیم که دنیا جایی برای آرامش مطلق نیست

    و کاش این حال و هوا را میتوانستیم درک کنیم، و در این مرداب زندگی میتوانستیم دستی بگیریم

    و کاش به جای ناشکری و التماس کمی تعقل میکردیم و میفهمیدیم که تمام این عذاب ها و فشار ها برای ماست که باید استفاده کنیم نه فرار

    پاسخ:
    یک سخن بیش نیست و وصفش دریاها جوهر لازم دارد

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی