عمدا در امروز مشارکت نمی کنم. امروز که یکی از روزهای خاص ملت رنج کشیده ی منه. معمولا براشون دل نمی سوزونم. اما خدایی از لحظه ای که خواستن مستقل باشن و آلت دست زورگوهای جهان نباشن، چیا که به روزشون نیومد.
پارسال بعد از اون فرود سخت که گردن ابرها انداخته شد، و قبل از اینکه نشانه ها و اشاره ها، کم کم گمانه زنیها و ادبیات مسئولان رو درباره قضیه تغییر بده یکی از اهالی معنا، ماجرا رو اینجوری معنی کرد:
گفت رییسی از خدا خواسته بود اگر موشکهایی که فرستادیم سمت این جرثومه ها، تاوانی برای مردم ایران داره، اون تاوان شخص خودش باشه.....من نمی دونم این دعا به نفع این ملت بود یا به ضررش و نمی دونم این دعا اجابت شد و اسرائیل توی حادثه دست داشت یا نه
ابریه فضا، رای به راست و دروغ گمانها نمیشه داد، اما بی تفاوت که نمیشه رد شد، میشه همینقدر فهمید که سی اردیبهشت یک روز بزرگ برای همه مردم ایران بود. یک روز ابری مهم و مبهم
می دونین هنوزم هوا ابریه با اینکه بارونی نمیاد....
آه کاش زودتر برملا بشه که این ملت صبور چقدر قویه و چقدر حریف دشمناشه، حتی اگه دست چپ و راستش با هم هماهنگ نباشن
من همون لحظه که شنیدم بالگرد سقوط کرده ، یک لحظه شک نکردم که حادثه بوده.
شواهدهم بیارن من باز باورمنمیشه .هرچند شواهدشون هم به درد خودشون میخوره.
ما وارثان دردهای بیشماریم...