ای گل داوودی، دلم برات جا داره
با اینکه اینقدر تنگ شده که عطرش زده بیرون
عطر دلم
ای گل داوودی، دلم برات جا داره
با اینکه اینقدر تنگ شده که عطرش زده بیرون
عطر دلم
قاعدتاً نه.
دلمرگی جور دیگه س.
یه واقعیت تلخی که هست اینه که: پروسه دلتنگی ها، زمان نداره.
غایت و نهایتش معلوم نیست.
و همین، خودش از زجر دلتنگی کشنده تر و آزار دهنده تره
نه، توی دلمرگی نیستی، بیخود تلقین نکن.
نشونه های دلمرگی رو در تو نمی بینم.🙂😊
چتونه خوب...
والا کفران نعمته...
دو تا خانم خشگل و عاقل و بالغ و همه چیز تمام...
بسه...
پلیز بسه...
نه دلتنگ هستین...
نه دلمرده...
یادتون باشه یه کسانی هستن که قراره به شما تکیه کنن...
یه کسانی هستن که دلخوشی شون شما هستین...
یه کسانی هستن که از شما امید میگیرن...
خوب باشید تو رو خدا...
نه اینکه من غم و رنج شما رو نادیده بگیرم...
اما کلا نمیخوام تو غم ببینمتون...
راه سخت و مسیر طولانی...
چون همسفر عشق شدی مرد سفر باش...
شما من رو یاد حضرت حافظ میندازین وقتی از فراق میگفت ...
وقتی دلش تنگ میشد...
رنج ما را که توان برد به یک گوشه چشم...
آخه رنج و غم تون هم مثل ما آدم معمولیا نیست...
عمیقه...خیلی...
امان از دلتنگی