یکی از دکمه هایی که این روزها زده شده، دکمه بازگشت به تنظیمات کارخانه است.

 بازگشت به اصل و به فطرت.

صبحها که بیدار می شوم صورت خندان مادرم را از توی قاب عکس، می بوسم. حرف زدن با کوچکترین عضو خانواده، شیرین تر شده. دعواهای پسرها جدی تر، و آشتیهایشان زودتر 

این روزها همه چیز خیالی و زیبا به نظر می رسد.

خانواده دلچسب تر از خیال، شده.

و کتاب خدا خواندنی تر از هر قال و مقال

دکمه دیگر هم، اندوه است. اندوه از جای دوری نمی آید. شبیه اندوه کسی که ناگهان خودش را وسط مهمانی بزرگی می بیند و نمی داند، چه پوشیده. صورتش را شسته یا نه، پایش برهنه است یا کفش پوشیده.

اندوه کسی که تا وقت بود: خوب نبوسیده، عمیق نیاندیشیده و دقیق عمل نکرده، به جای دوست داشتن خوابیده و عوض کار کردن، دعوا کرده.

و اندوه کسی که می بیند بسیاری از آنچه گرامی و مهم می داشته، گذرنده و کم اعتبار بوده اند.

و دیگر دکمه واگذاری است. واگذاری همه چیز به خدا

از تهران بیرون زدیم، دوست داشت، تویش بمانیم. بهش قول دادیم چهار پنج روز دیگر می بینیمش.

 

نظرسنجی ها می گوید ۷۶ درصد مردم اسرائیل با حمله به ایران موافقند و از این جنگ نابودی ایران را می خواهند.

مشکلی دارم

چطور بعد دوسال ، هنوز این همه مشتاقند به آتش؟ 

در واقع دارم به عملکرد عقیدتی سیاسی بسیج ناحیه تلاویو به دیده تحسین می نگرم

چه خوب مردمش رو با حدیث 

الخیر کله فی ظل السیف آشنا کرد