من این همه عیش را بلد نیستم. عشرت جاده و شب و ستاره و شب نشینی با داستان عبای یمنی آور دوز می کند من را.
و فیهم مهموم الا و فرج الله همه
و لا مغموم الا و کشف الله غمه
و لا طالب حاجه الا ...
اینجا که میرسه من دست و پامو گم می کنم
چطور هول هولی به راه افتادیم
اصلا نفهمیدم همم را کجا گذاشتم غمم را کجا
حاجتم را که کلا پیدا نکردم بیاورم...
اما خبر خوب اینکه غم تو ، چش سفید ...ولم نکرد
بلد نیستم غم زبان نفهم تو را ولی ظاهراً او خوب مرا بلد است
من هنوز تصمیم نگرفته ام از دست غم تو به کجا فرار کنم
اما این خیره سر راه افتاده که با من بیاید غزه
رسانه ها می گویند غزه محاصره است ...
پس چرا اینجا که منم تمام پروازها به مقصد غزه است
علامت سوال
دل مسوزان که ز هر دل به خدا راهی هست
هر که را هیچ به کف نیست به دل آهی هست
منع مجنون نتوان کرد ز بیسامانی
کش بصحرای جنون خیمه و خرگاهی هست
حذر از دشمنی نفس نه بدخواهی غیر
بتر از نفس کجا دشمن و بدخواهی هست؟
مرغ دل چون به سلامت رود از وادی عشق؟
که به هر گوشه کماندار و کمینگاهی هست
ای که ره میزندت جلوهٔ یوسف ذقنان
دیده بگشای که در هر قدمت چاهی هست
باید از خاک رهش دیدهٔ جان روشن کرد
هر که را دیدهٔ روشن دلِ آگاهی هست
از دل خویش بجو حال دل دوست صغیر
کز دل دوست نهانی به دلت راهی هست....
+ از دل های ما هم به غزه راهی هست...
++ از هر کرانه تیر دعا کرده ام روان
باشد که زان میانه یکی کارگر شود... :)
++++ غریبی و اسیری چاره داره
غم یار و غم یار و غم یار
+++++ غم عشق هم واقعا چیز عجیبیه، من کاملا درمان شده بودم، دلم تنگ نمی شد ، کنار اومده بودم و برام مسئله بی اهمیت بود. امروز نشستم و عقلانی به مسئله نگاه کردم، غم عشق که به سختی بعد از مدت ها از قلبم خارج شده بود رو نگاه کردم، برش داشتن و دوباره درسته قورتش دادم و این بار انتخاب کردم که غمگین باشم...
++++++ غم عشق به آدم احساس شرافت می ده... مگه نه؟