به هست و نیست مرنجان ضمیر و خوش می باش

که نیستی است سرانجام هر کمال که هست

به هست و نیست مرنجان ضمیر و خوش می باش

که نیستی است سرانجام هر کمال که هست

سلام خوش آمدید

ترک ترک

سه شنبه, ۱۲ شهریور ۱۴۰۴، ۰۷:۳۸ ب.ظ

سلام

ارتباطاتم از گنج ارزشمندترن برام. البته ارتباطات حقیقیم.

بهترین ارتباطی که در جهان با خودم و دیگری پیدا کردم در میان کلمات بود. در اینجا 

و از دست دادن چیزی که اینجا پیدا کردم خیلی دردناک تر از از دست دادن صد و  ده بیست گرم طلایی بودکه روزی اشتباهی انداختم توی سطل زباله شهرداری...

نوشتن بخشی از بودنم را تشکیل میده. بخش فرادست بودنم رو.

با این حال

مدتی ریاضت کشانه دوری می کنم تا  ارتباطات از دست رفته رو و خودم رو بیشتر جستجو کنم. 

پیش از این بارها اینجا را ترک کرده ام. گاهی از سر اجبار به یک ترک.

گاهی از سر یک ترک که لطف و صفای اینجا را در نظرم صفر کرد

گاهی برای ترکی همیشگی

گاهی هم برای بهتر  پیدا کردن چیزی ترکش کردم

روزی هم ترک کردن را ترک خواهم کرد....

امروز فقط دلتنگم و امیدوار و منتظر 

و توی دفترم پرواز می کنم به امید روزی که اینجا را بهتر به دست بیاورم...ارتباطات اینجا را 

 

 

خیلی دوستتون دارم، شناس و ناشناس شما حضورهای  دوردست رو

 

بعد نوشت: چه بار غمی از روی دلم سبک کردید....در حیرتم که این همه غم ؟ این همه وابستگی؟؟؟

  • ۰۴/۰۶/۱۲
  • .

نظرات (۲۷)

یعنی تمام؟

 

+ من اگه 120 گرم طلا گم می کردم قطعا تا مدت ها نمی تونستم حرف بزنم چه برسه به نوشتن :))))))

پاسخ:
طلا مال سه سال پیش بود ....نصف اول روز اذیت شدم 
نصف دوم روز احساس سبکبالی کردم 
اما ارتباطهای از دست رفته هزار بار بیشتر شکنجه ام کردن
  • نـــرگــــس ⠀
  • شماها زورتون به خودتون نمی‌رسه... فقط زورتون به این نوشتن‌هاتون می‌رسه.

    ای بینوا نوشتن...

    پاسخ:
    ای بینوا ما که زورمون به خودمون نمیرسه 

    بغض

    خانم شاگرد خیاط! 

     

    حرف بزن ، حرف بزن، سال هاست

    تشنه ی یک صحبت طولانی ام.... 

     

     

    با شما ... ، ما رو تنها نذارید اینجا ‌..

    قدم هامون شکسته 

    و نفت کش آتش گرفته ایم زیر باران...

    می سوزیم به سوختنی ترین وجه

    باران هم هست البته

    اما کم نمی کنه از سوختنمون 

     

    این حق شماست که بخواید در محیطی که آزرده ترتون کرده از از دست دادن طلا نباشید

    این حق منه که دلم تنگ بشه برای شما ! حق بچه نیست که دنبال مادرش بره؟

     

     

    من معذرت می خوام که دنیا قدر شما رو ندونست🥲

    من از طرف دنیا معذرت می خوام ازتون💔

     

    پاسخ:
    دنیای بیچاره بدی ای نکرد
    فقط وسط بغض خندیدم ....نفت کش آتش گرفته زیر باران چه قصه ایه؟

    منم سالهاست تشنه ی یک صحبت طولانی ام ....با خود شما دوست عزیز

    ترک اگر بنا به ضرورت و برای بازیابی خویش باشد نیکوست.

    به قول حضرت حافظ:

    حافظا ترک جهان گفتن طریق خوشدلی‌ست...

    تا نپنداری که احوال جهان داران خوش است

     

    اما شیوه رندان بلاکش ماندن و خون دل خوردن است :)

    بازهم به قول جناب حافظ:

    من نخواهم کرد ترک لعل یار و جام می

    زاهدان معذور داریدم که اینم مذهب است...

     

    پاسخ:
    حافظ خیلی خوبه که همیشه هوای ما سست عنصرها رو داره
    مثلا همین بیت بالا 
    یا اونجا که گفت....من لاف عقل میزنم اینکار کی کنم....

    از خون دل نوشتم نزدیک دوست نامه
    انی رایت دهرا من هجرک القیامه

    سلام:)

    اما همه ما به نوعی دچاریم به نوشتن، فقط گاهی تصمیم می‌گیریم از منتشرکنندگان نباشیم.

     

    امروز قبل ظهر سر زدم اینجا، دیدم نوشته‌ها قدیمی‌اند، حدس زدم خبری باشه.

     

    برای شما هم آرزو می‌کنم (مثل من) منتشر نکردن مبارک باشه و به خدا، خود، خلق، خلقت واقعی‌تر نزدیکتون کنه.

    عمیق‌تر، شیرین‌تر، پایدارتر

    پاسخ:
    امیدوارم نزدیکترم کنه .....
    من اگه حیاتی باشه برمیگردم

    سلام :)

    بمونید، بنویسید، بخونیم، گاهی متوجه کلماتتون نشیم و گاه کیفور بشیم...

     

    + کاش برای «ترک» اعراب می‌گذاشتید به سه نوع خوندمش نفهمیدم کدوم درسته🫠

    پاسخ:
    جاویدان 
    تَرک
    Tark
    نوشتی بمون...
    والا از بس مونده ام کپک زده ام 
    میرم تو فریزر که از بیشتر کپک زدن خودم جلوگیری کنم
    خوش به حال اونها که هنوز به درخت وصلن و تازه ان

    سلام

     

    اگه ترک فایده داشت که اینقدر نمی رفتیم و بیایم! 

    ننویسید... ولی ترک؟! نه... نشستید دیگه! چه کاره ای خب؟!

    پاسخ:
    لا الاه الا الله 
    من توی ترکم مثلن ها


    ترک هم جزوی از مسیره
  • عمو لئو ‌‌‌‌‌‌
  • نمیگم بمونید، چون تصمیمتون رو گرفتید، فقط یادتون باشه هر وقت برگردید ما مجددا میخونیمتون.

    پاسخ:
    لطف دارین

    من نفهمیدم علت ترک این بارتون رو...

    یعنی کسی اینجا رو ترک کرده که شما به خاطر ترک ایشون دارید اینجا رو ترک می‌کنید؟...

    و ایشون اینقدر ثقیل و مرکز ثقل بودن؟

    ...

    در هر صورت من دوست دارم بمونید چون خیلی وقتها با متن هاتون به وجد اومدم، زبان جانم باز شد، حتی اگه نتونستم اینجا بنویسم ازش....

    البته گاهی هم که دوز خیال بالا می‌رفت تو نوشته هاتون نمی‌فهمیدم  چی میگید که خب طبیعیه:)

    پاسخ:
    چرا شما فهمیدین
     همینی که میگینه...
    اینجا برام عزیزه، نگهم داشته و نگهش می دارم و نگاه می کنم به اون نگاهی که...
    و نگاه شماها هم البته ....

    خود تو بهار و تک تک کسایی که اومدن و نظر دادن و ندادن حتی
    برام مهمین بیش از اینی که فکر کنین

    ولی دروغ چرا، 
     دلم تنگه برای کسی که کبریت دست او بود وقتی انبار آتش گرفت. و خیلی وقته که نیست ....خییییییییلی وقته یه عالمه وقته یه عااااالمه

    اکثر کسایی ک میشناسم تو فضای نوشتن هستن چه وبلاگ چه کانال و... ، هراز گاهی به این حالت دچار میشن ، و میگن دیگه هیچ وقت ب دنیای نوشتن برنمی‌گردن ولی وقتی مدتی فاصله میگیرن باز برمی‌گردن...

    ماها مبتلاییم به نوشتن... 

    و کسانی که مبتلا نیستن هیچ وقت این حالو درک نمیکنن...

     

    یه مدت ب خودتون استراحت بدین 

    ولی برگردین لطفا :) 

    من تازه وبلاگتون رو پیدا کردم و خیلی لذت می‌بردم از خوندن پست هاتون ... 

    پاسخ:
    منم چراغ وبلاگ شما که روشن میشد جزو چند تا وبلاگی بودین که خیلی زودتر از بقیه باز می کردم به خوندن

    مستدام باشین
    ممنون از لطفتون

    بانو من باز دلم برای خواندن کلمات تون تنگ میشه .⁦(⁠。⁠•́⁠︿⁠•̀⁠。⁠)⁩

    امیدوارم زود برگردید ، ولی همون‌طور که خودتون دوست دارید .

    انشاالله به چیزی که خواهان اش هستید  برسید.

    پاسخ:
    چقدر لطف دارین 
    چه دلگرم کننده این 
    خیلی بدرخشین و موفق باشین

    شما لطف دارین 

    امیدوارم خیلی زود برگردین

    و امیدوارترم ک اصلا ترک نکنید نوشتن رو :) 

    پاسخ:
    حالا که بساط امیدواری به پاست 
    و امیدوارم این نوشتنها و تعاملات و همنشینیهای کلمه ای پله های نردبان خیلی بلندی باشن 
  • .. ــاوقــ ـــاتـــ ..
  • خیلی مطلبتون رو دوست دارم که بخونم.

    حضورتون مستدام.

    پاسخ:
    سلام جناب اوقات 
    زمان بعد چندمه ؟ 
    بعد منزل نبود در سفر وبلاگی 
    من هم از مطالب شما پویایی و حرکت جذب می کنم
  • *•.¸ســـــــائِلُ الزَّهــــرا¸.•*
  • خواهری برو استراحت کن دوباره برگرد.

    حرف از ترک کردن نزن

    من دلم برا نوشته هات تنگ میشه.

    فانی بانو هم که کلا حذف کردن 

     

    منتظریم ♡ یه وقت نری یادت بره مااینجاییم

    پاسخ:
    سلام سائل زهرا 
    پر روزی باشی از کلمات نورانی و اصل 
    ممنون که به کلمات خاکالود ما هم نظری میندازین

    سلام و درود

    گفتنی هارو عزیزان نوشتن، نوشته اند...

    شوق خواندن مطالب شما برای بنده مثل شوق کودک خردسال تازه دیده به جهان گشوده بود که ولع ناتمامی داشت برای فهمیدن. هرچند که نتوانسته باشم درک کنم حس و حال شما رو و یا در خواندن ضعف نشان داده باشم و رفوزه شده باشم. ولی خب بگذارید که همچنان فرزند اجباری شما بمانیم... محبت کنید سفر کاری تون رو تعداد رزوهاش رو محدودتر کنید و زودتر برگردید...

    دلمون حسابی شکست ...

    پاسخ:
    جناب شکرطلب، باید تحقیق کنیم جد شما چرا این نام رو برای خانواده انتخاب کرده. 
    نشان طلب رو  که ما از نسلشون فهمیدیم...
    و کسی که آرزوی نویسنده شدن داشت خیلی خوشحال میشه که به خطوط درهم نوشته هاش ، اقبالی نشون میدین
    ممنونم

    در پناه حق خودتون و عزیزانتون ...

    پاسخ:
    بهمچنین 
    شما هم کم می نویسین تازگی
  • 💕 پسر خوب 💕
  • ترک همه چی سخته...

    همه چی

    پاسخ:
    برای آدم سست عنصری مثل من محاله 
    ولی محال هم ممکنه 

    در پناه حق

    پاسخ:
    و شما شعر  و ترک نکنین لطفا
  • الینا تیزرو
  • بستگی عزیزم

    من نوشته هاتو دوست دارم

    یسری چیزا ازت یاد گرفتم🥹

    دوست دارم بمونی اما اصرار نمیکنم که اذیت نباشی

    اگر بیای و بنویسی میخونمت حتما

    کلی مراقب خودت باش🩷

    پاسخ:
    ببین چقدر لطف 
    ممنونم 
    منم ازت یاد می گیرم 
    و شما و نوشته هاتونو با کتابهای گردن کلفت کتابخونه ها عوض نمی کنم

    و چقدر سخته اون لحظاتی که میشینی تایپ میکنی و غصه میخوری و اشک میریزی اما بی فایده ست، همه مون تجربه ش کردیم.

    امیدوارم حالتون خوب شه.

    پاسخ:
    منم امیدوارم حال شما خوب باشه 

    دوست عزیز چیز بی فایده وجود نداره 
    خصوصا اگه از جنس اشک باشه 
    و ازون خاص تر وقتی از جنس کلمه باشه 
    فقط به زمان نیازه 
    زماااااان


    شاهدش همین که من الان رفتم و دو سال آرشیو وبلاگت رو خوندم یه نفس 
    یعنی کلماتی که سالهای ۹۵ ۹۶ ۹۷ نوشتی الان روی من اثر کرد
  • الینا تیزرو
  • عزیزمی

    شما به من لطف داری 🫂😍

    حقیقتا باورم نمیشه که آرشیو اون سالهارو خونده باشید و خیلی برام عجیبه :)

    شاید باور نکنید اما شما اگر اشتباه نکنم نفر ۴ هستید که بهم میگید آرشیو اون سالها رو خوندید...

    امیدوارم موثر باشه

    پاسخ:
    قشنگ هم بودها

    سلام و درود

    انشالله که حضورتون همیشگی باشه و از لطفتون ما رو بی بهره نذارید.

    فامیلیم همیشه برای خودم سوال بوده و مفهومی براش پیدا نکردم.

    کم نوشتنم به خاطر مصائب و دل آشوب بودن هست ...

    التماس دعای فراوان

    پاسخ:
    مصائب؟ 
    بلا دوره ...
    ازشون شاید با نوشتن بهتر بشه عبور کرد 
    گرچه داب شخصی نویسی ندارین

    شاید توی وب دیگه که به اسم مستعار باشه راحت تر باشین

    ممنون

    دیگه شکست...

    نوشتم

    پاسخ:
    برم بخونم پس

    همه مشکلات یه طرف 

    اون جواب رده 

    آیا اون از طرف عقل بوده یا دل؟؟؟؟؟
    خیلی کار دارم باهاش

    هنوز نمی دونم....

    پاسخ:
    نگرانتر شدم

    خدا هیچکس رو اینجوری تو این همه ندونم قرار نده....

    پس کاش نمی گفتم، شرمندم.

    پاسخ:
    نگید اینجوری

    جوونا عجله دارن که زودتر تصمیمی بگیرن 
    تصمیمهایی هست که خیلی بیشتر زمان میخواد

    ازتون خواهش می کنم اولا با قلبتون و با امیدواری و روشن بینی تصمیم بگیرین
    ثانیا صبر کنین که قلب و امیدواری و روشن بینی رو بتونین درک کنین

    کاش مجالی داشتین تا به خودتون سفری بکنین
    اونوقت شاید شما هم مثل من به این نتیجه می رسیدین که جز دوست داشتن صادقانه ای که درصد خودخواهیش کم باشه 
    هیچ چیزی مهم نیست!!!

    سلام و سپاس که وقت می گذارید مطالعه می فرمایید. این لطفتون رو انشالله خدا براتون جبران کنه که راهنمایی می فرمایید

     انسان کلا عجوله...

    هنوز دنبال یک نشونه درست و حسابی می گردم که بتونم خودم رو باور کنم... احساساتم رو ... احساسات بقیه رو...

    هنوز چیزی ندیدم... شاید من سخت گرفتم. شاید همین نوشته شما و این که می فرمایید ...

    پاسخ:
    این چقدر قشنگه که دنبال نشونه می گردین
    فقط برای نشونه قلبتون رو بیدار نگه بدارین 

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی