یه فرآیند شلوغ و شلخته که سر و کله من گردن شکسته هم توش پیدا شده باعث دردسر بزرگ شد. 

منی که نه سر پیاز بودم و نه تهش، پیامی رو که درست نفهمیده بودم به رئیس "داده " رسوندم یه روزی و حالا هم یادم نیست کی منو دنبال این کار فرستاد ، و این پیام غلط بود یا بد فهمیده شده بود ....

اما جامعه آماری که حقشون در معرض تهدید قرار گرفت خیلی خیلی زیاد نفر  هستن...

تا اینجای زندگیم یه درس گرفته بودم که بیش از حد نکوشم

از امروز به بعد درس دوم رو یاد می گیرم: 

احساس مسئولیت کاذب کلا ممنوع

اصلا احساس مسئولیت ممنوع

به شهید اداره گفتم دستم به دامانت شوخی شوخی من اینجا دارم با اموال مردم بازی می کنم 

تو مواظب باش سوتی ندم