صبح هواداریست

سحر کمی خدا به دست آوردم 

و تمام جیبهای صبحم را از فکر و ذکر پر کردم 

اتوبوس شلوغ بود و جیبهایم دو بار خالی شد 

اما هنوز کمی خدا مانده است

 خدا بی نیاز است

اما خدا داشتن نیازمند است

باید بتی باشد که برای نداشتنش خدا به دست بیاوری

باید گمراهی ای تهدیدت کند 

تا راه را پیدا کنی 

اگر فرشته بودی و بعد تغییر روش دادی 

مثل همان فرشته معروف 

باز هم از تو ممنونم

کمی خدا به دست آوردم 

از همان بازاری که بیشتر جنسش بت بود، پرستی بود، من بود ، تو بود

باید قناعت پیشه کرد 

با کمی خدا می شود 

از یک عالمه بت عبور کرد