بیدارم کن از این وحشت نازنین
وحشت چیز خوبیه . خیلی بهتر از غفلته. وحشت برای اتفاق افتادن جرقه، برای رعد . که مقدمه میشه برای بارون .
وحشت چیز بدیه .می تونه بعد از تنها شدنت بعد از خالی شدن دنیات بعد از تموم شدن ایمان و امنیتت اتفاق بیافته...
وحشت چیز تازه ایه...بد باشه یا خوب دوستش دارم
حتی وحشتی که بعد از نازنین ها اتفاق می افته
شاید وحشت بعد از نازنینی باعث انس با نازنین بعدی بشه
شاید وحشت یه طناب باشه
من وحشت دنیای بعد از شهید رو پرسه می زنم
از خودم و باقی اهالی شهر می پرسم می ارزید؟
می ارزید این همه عشق پر پر بشه
می ارزید این همه رویا، کابوس بشه
می ارزید این همه جوون پر پر بشن؟
وحشتناکه فلذا طبق مقدمات اول متن که ممکنه چفت و بست منطقیش هم اشکالات داشته باشه
باید وحشت بعد از شهید رو شناخت و درش غرق شد و فهمیدش و چشم به راه نتایجش شد ...ثمراتش رو نباید نچیده از دست داد.
تمام دیروز حین تمیزکاری و زنگ زدن به مهمونها و اصرار که بیایین و قرمه سبزی و چایی و بیسکوییت این وحشت بالای سرم بود. نسرین و بهمن توی دلم برای اون شهادت ناگهانی رخت می شستند. تا وقتی که روضه خون گفت : السلام علیک یا ابا عبدالله
تازه بارون زد بعد اون همه قرمبیدن آسمون....
حالا می فهمم خانواده شهید بعد از رفتنش، چطور به روضه متوسل میشن...چجوری با تمام وجود اشکشون رو به ضریح دخیل می بندن
چطور التماس می کنن که غمشون به یه مصیبت ما اعظمها و اعظم رزیتها وصل بشه
که اگه نشه، مشکل بشه گفت می ارزید ...
شما همین آبادان و خرمشهر خودمونو سیل کن.
قبل از جنگ چقدر خرم و آباد بودن...
نگا کن بعدش دیگه هیچ کدوم کمر راست نکردن
حالا فرض کن اون همه چراغ زندگی، اون همه جوون رشید و رعنا، چشمها عین چراغ، اون همه خانواده با صفا....رفتن ....رفتن برای پس گرفتن خاک...
خاک می ارزید به اون همه جون؟ به اون همه پیکری که برنگشتن؟
به اون همه بچه که بی بابا شدن؟
مشکل بشه گفت خاک می ارزید، هر چند خاک باارزشه
وحشت بعد از تو جذابه نازنین
دیگه نمی خوام برگردم
نمی خوام زحمتت بدم
اون دل و خرده ریزها که از ما بردی بده به نازنین بالاتری
- ۰۴/۰۸/۱۰

فقط جمله آخر